کد مطلب:140330 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:110

آغاز جنگ و نبرد بین لشگر کفر و ایمان
در روز عاشوراء بعد از آنكه صفوف را از جانبین آراستند و امام علیه السلام مكرر به میدان تشریف برده و آن قوم غدار و مكار را موعظه نمودند و بالاخره از میان تمام آن دریای لشگر حر بن یزید ریاحی با پسر و غلامش تائب شده و به اردوی حضرت ملحق شدند عمر بن سعد از مشاهده این صحنه بخود پیچید و عزم جنگ را جزم نمود لذا به نوشته مرحوم مفید در ارشاد:

نادی عمر بن سعد لعنه الله یا درید ادن رایتك.

عمر بن سعد فریاد برآورد: ای درید پرچم و علامتت را نزدیك بیاور.

فادناها پس غلام بدكردارش علامت را پیش كشید و در صف اول ایستاد و پسر سعد ملعون نیز در زیر علم قرار گرفت و به همراهی آن پیش آمد و پس از آن از پسرش حفص تیر و كمان را گرفت و تیر را به چله كمان نهاد و فریاد كرد:

ای مردم كوفه، پیر و جوان جملگی نزد امیر عبیدالله شهادت دهید كه جنگ را من آغاز كردم و اولین كسی كه به روی حسین تیر انداخت من بودم، سپس تیر را از كمان رها كرد و بطرف اردوی امام علیه السلام پرتاب نمود.

به گفته صاحب روضة الصفا یكی از شیعیان امام علیه السلام فریاد كرد:

بلی ما شهادت می دهیم اول كسی كه از این لشگر روی به جهنم نمود تو بودی.

آن ناپاك از این سخن به غضب در آمد فرمان داد هر كس تیر و كمان داشت


اصحاب و یاران امام حسین علیه السلام را تیرباران كند.

مرحوم سید در لهوف می فرماید:

و اقبلت السهام من القوم كانها القطر، تیر دشمن به طرف سپاه سلطان عالمین مانند قطرات باران، باریدن گرفت، حضرت با دلی پر حسرت رو به اصحاب باوفا نمود و فرمود:

قوموا رحمكم الله الی الموت الذی لابد منه، ای یاران خدا شما را رحمت كند مردانه در جهاد ثابت قدم باشید كه عاقبت الامر از مرگ چاره ای نیست فان هذه السهام رسل السهام رسل القوم الیكم.

این تیرها كه از این گروه بسوی شما پرتاب می شوند پیام آوران مرگ می باشند.

سپس امام علیه السلام به اصحاب اذن جهاد دادند، ایشان پس از صدور فرمان مبارك امام علیه السلام به جهاد تیرها به كمان نهاده لشگر كفرآئین عمر بن سعد ملعون را تیرباران كردند.

از محمد بن ابیطالب نقل شده كه عدد تیراندازان لشگر كفر هشت هزار نفر بودند و در مقابل تیراندازان سپاه ایمان پنجاه نفر رقم زده شده اند لذا در وقت پرتاب تیر آسمان زمین كربلاء از تیر دشمن سیاه شده بود و اكثر دلاوران و دلیران سپاه امام زخمدار و مجروح شدند.

اصحاب و یاران امام علیه السلام مخصوصا سپهسالار والاگهر سپاه ایمان یعنی قمر بنی هاشم سلام الله علیه كه كار را این چنین زار دید علم سپهسالاری را پیش كشید و در زیر آن رو به سپاه كفر آورده و خود را به قلب آن دریای لشگر زد از طرف دیگر شیر بیشه های شجاعت یعنی شاهزادگان عالیقام از پشت سر قمر بنی هاشم همچون شیران گرسنه كه به گله روبهان حمله كنند میان آن ناكسان و نانجیبان افتاده از كشته پشته می ساختند زهیر دلاور میمنه لشگر را و حبیب بن مظاهر میسره را حركت داد آن دو لشگر مثل دو كوه فولاد بر یكدیگر حمله بردند سرها


بود كه مثل گوی در میدان می غلطید خونها همچون جوی روان گردید سردار سپاه ایمان میر غضب مرتضی علی بن عباس رشید شجاعت خود را در آن صبح روز عاشوراء به نمایش گذارد یك بار دیگر جنگاوران بعینه شجاعت امیرالمؤمنین علیه السلام را مشاهده كردند تو گوئی نفس نفیس مولی الموحدین اسد الله الغالب است كه در میان آن دریای لشگر بدون هیچ هراس و وحشتی خرمن عمر آن بدسگالان را به آتش تیغ سوزانده و آنها را به دارالبوار روانه می كند از طرف دیگر شاهزاده والاتبار حضرت علی اكبر سلام الله علیه در میان آن انبوه لشگر كالنجم الثاقب و الكوكب الطارق می درخشید و برق تیغ خونبارش بود كه گاهی از بالا و زمانی از پائین، در وقتی از مشرق و هنگامی از مغرب می درخشید و لا ینقطع نفرات آن سپاه كفرآئین را روانه سقر می كرد از جانب دیگر حضرت قاسم بن حسن سلام الله علیها كالبدر المنیر در آن صحنه ظلمانی و غبارآلود می درخشید و امان از دشمن بریده و مجال هر حركتی را از ایشان برده بود، دستها بود كه جدا می كرد و سرها بود كه از تن قطع می نمود، هر كه را بر كمر می زد همچون خیار تر دو نیم می نمود و آن كس را كه بر فرق می زد برق تیغش از بین دو شاخش جستن می كرد و شاهزادگان دیگر نیز دستها تا مرفق بالا زده سخت مردانه می كوشیدند و می خروشیدند اما همه تشنه و جملگی گرسنه بودند.

مرحوم سید در لهوف می نویسد:

فاقتتلوا ساعة من النهار حملة حملة یعنی تا یكساعت از روز گذشته آن جنگ مغلوبه برپا بود و حملات پی درپی در میان آن دو لشگر واقع شد عدد زیادی از لشگر كفرآئین بجهنم واصل شد و از اصحاب امام علیه السلام نیز تعدادی به درجه رفیعه شهادت رسیدند.

در روضه الشهداء می نویسد:

عدد شهداء از اصحاب و غلامان پنجاه و سه نفر بود و باقی اصحاب و یاران


همه زخمدار و مجروح بودند مگر شاهزاده عالیمقام حضرت علی اكبر سلام الله علیه كه زخمی برنداشته بود و جهتش آن بود كه ده نفر از غلامان امیرالمؤمنین دور آن حضرت را گرفته بودند و نمی گذاشتند زخم و جراحتی بر اندام لطیف و پیكر نظیفش برسد.

مؤلف گوید:

این حمله كه در آن پنجاه و دو یا پنجاه و سه تن به درجه رفیعه شهادت رسیدند موسوم است به حمله اول